چه بد که هنوز تو را
به گنبد و گلدسته می شناسم
کاش بیش از اینها معرفت داشتم
اگه پسری برضد دخترا حرف زد بدونید:..........
از همه بیشتر دنبال دختراست و براشون له له میزنه.
حکایتش حکایت همون گربه هست که دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده.
تا حالا صد تا دختر سر کارش گذاشتن و حالشو گرفتن.
تا حالا هر چی التماس کرده دخترای ناز ایرونی که سهله یه وزغ ماده هم تحویلشون نگرفته.
توی دانشگاه نمره های ماکزیمم دخترا رو دیده و برای اینکه کسی نفهمه آی کیوش در حد کلوخه مجبوره بشینه برای دخترا حرف در بیاره.
تو خونه همش به خاطر شلخته بودن و تمیزی و خوشتیپی خواهرش مدام زدن تو سرش.
از اینکه با صد نوع مدل موهای مختلف و خط ریشای عجیب غریب نمیتونه قیافه مثا اژدهاشو یکم شبیه ادما بکنه به دخترای ایرونی که با ارایش زیباتر میشن حسودی میکنه.
میبینه یه نفر تو دنیا پیدا نمیشه که فقط یبار منتشو بکشه و باید یه عمر نازکش باشه.
میبینه خیلی از مردا و پسرای اطرافش(وحتی خودش)حاضرن با یه اشاره یه خانم همه چیشونو فدا کنن اون وقته که به شدت میسوزه.