ز بی محلی همسایه های این کوچه دلم گرفته شبیه هوای این کوچه
حسن بگو پسرم جای امن می بینی؟ کجا پناه بگیرم کجای این کوچه؟
بیا عزیز دلم تا به خانه راهی نیست خدا کند برسیم انتهای این کوچه
از این مکان و از آن دست می شود فهمید کبود می شوم از تنگنای این کوچه
رسید؛ چشم خودت را ببند دلبندم که پیر می شوی از ماجرای این کوچه
قباله فدکم را بده به من نامرد نزن.
بترس کمی از خدای این کوچه خداکند که علی نشنودچه می گوئی
که آب می شود از ناسزای این کوچه