هفتــ پشتــ م در هــراسِ روزِ مـح ــــشر غصــﮧ داشت ..
یا ♥ حـــســیــن ♥ﮮ گفتــم و خیــرش بــﮧ اجــدادم رسید!
پیامبر گرامی اسلام(ص) دخترش را فاطمه نامید. فاطمه وصفی از مصدر فَطم است. فَطم در لغت عرب به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. این صیغه که بر وزن فاعل، معنی مفعولی میدهد به معنی بریده و جدا شده است.
فاطمه از چه چیز جدا شده است؟ در کتابهای شیعه و سنی روایتی میبینیم که پیامبر فرمود: او را فاطمه نامیدم چون خود و ذرّیهاش یا به عبارتی خود و شیعیانش از آتش دوزخ بریده شدهاند.
(بحارالانوار، ج 3، ص 18)
فتال نیشابوری ضمن حدیثی از امام صادق(ع) آورده است که «فُطِمَت فاطِمَةُ مِنَ الشَّر» (روضةالواعظین، ص 148) چون از بدیها بریده شد او را فاطمه نامیدهاند. این احادیث جنبة کلامی دارند. شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از امام سجاد(ع) میفرماید: علت نام نهادن فاطمه این بود که خداوند اراده فرموده که خلافت و امامت در ذریۀ او استقرار یابد و طمع دیگران در خلافت قطع گردد. این بُعد سیاسیِ وجه تسمیة ایشان میباشد. و اما عرفا معتقدند که وجه تسمیه فاطمه تنهایی او و نداشتن کفو و همتاست و اگر علی(ع) نبود برای او کفوی وجود نداشت که او از ماسوی الله بریده شده و به الله پیوند خورده است. فاطمه مستغرق در حضرت دوست بود.
«مادرم فاطمه را دیدم که شب جمعه در محرابش به عبادت ایستاده بود. او پیوسته در حال رکوع و سجود بود تا سپیدى صبح پدیدار گشت. مىشنیدم که براى مردان و زنان مؤمن با ذکر نامشان دعا مىنمود، اما براى خودش دعایى نمىکرد و از خداوند چیزى نمىخواست.»
تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)در روایات مختلفی متفاوت است و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.
مرحوم شیخ عباس قمی روایت می کند که محب حضرت علی از دنیا نمی رود مگر این که در همین دنیا به دست مولا از آب کوثر می آشامدو پس از پاک شدن جان می دهد . آب کوثر همان محبت زهرا است .
گرچه مصیبت جدمان بزرگترین بلا بوده اما مصیبت جدمان علی و مادرمان زهرا (س)
« اضحی و أمر» بود؛یعنی تلختر و وحشتناک تر .
زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهراءُ(علیها السلام) فى خُطْبَتِهَا المَعْرُوفَةُ:حضرت زهرا(علیها السلام) در آن سخنرانى معروفش در مسجد فرمود:
ـ جَعَلَ اللّهُ الاِْیمانَ تَطْهیرًا لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ : خداوند ایمان را براى تطهیر شما از شرک قرار داد،
ـ وَ الصَّلاةَ تَنْزیهًا لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ: و نماز را براى پاک شدن شما از تکبّر،
ـ وَ الزَّکاةَ تَزْکِیةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِى الرِّزْقِ: و زکات را براى پاک کردن جان و افزونى رزقتان،
ـ وَ الصِّیامَ تَثْبیتًا لِلاِْخْلاصِ : و روزه را براى تثبیت اخلاص،
ـ وَ الْحَجَّ تَشْییدًا لِلدّینِ : و حجّ را براى قوّت بخشیدن دین،
ـ وَ الْعَدْلَ تَنْسیفاً لِلْقُلُوبِ : و عدل را براى پیراستن دلها،
ـ وَ إِطاعَتَنا نِظامًا لِلْمِلَّةِ : و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملّت،
ـ وَ إِمامَتَنا أَمانًا لِلْفُرْقَةِ :و امامت ما را براى در امان ماندن از تفرقه،
ـ وَ الْجِهادَ عِزًّا لِلاِْسْلامِ :و جهاد را براى عزّت اسلام،
ـ وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلىَ اسْتیجابِ الاَْجْرِ :و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،
ـ وَ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ :و امر به معروف را براى مصلحت و منافع همگانى،>
ـ وَ بِرَّ الْوالِدَینِ وِقایةً مِنَ السُّخْطِ :و نیکى کردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم،
ـ وَ صِلَةَ الاَْرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ : و صلهارحام را وسیله ازدیاد نفرات،
ـ وَ الْقِصاصَ حَقْنًا لِلدِّماءِ : و قصاص را وسیله حفظ خونها،
ـ وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضًا لِلْمَغْفِرَةِ : و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت قرار گرفتن،
ـ وَ تَوْفِیةَ الْمَکاییلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییرًا لِلْبَخْسِ : و به اندازه دادن ترازو و پیمانه را براى تغییر خوى کمفروشى،
ـ وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهًا عَنِ الرِّجْسِ : و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از پلیدى،
ـ وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابًا عَنِ اللَّعْنَةِ : و دورى از تهمت را براى محفوظ ماندن از لعنت،
ـ وَ تَرْکُ السَّرِقَةِ إِیجابًا لِلْعِفَّةِ : و ترک سرقت را براى الزام به پاکدامنى،
ـ وَ حَرَّمَ الشِّرْکَ إِخْلاصًا لَهُ بِالرُّبُوبِیةِ : و شرک را حرام کرد براى اخلاص به پروردگارى او،
ـ فَاتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون بنابراین، از خدا آن گونه که شایسته است بترسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،
ـ وَ أَطیعُوا اللّهَ فیما أَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ و خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،
ـ فَإِنَّهُ إِنَّما یخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ زیرا که «از بندگانش، فقط آگاهان، از خدا مىترسند.» (سوره فاطر آیه 28)